یادمان می اید روزهایی که ما ایران نشین و بودیم و برادرمان از فرنگ آمده بود.برایمان همیشه حرف میزد از آدمهایی که حالشان را هیچ چیز خوب نمیکند.
می گفت همان فرنگ ما هم که آسمانش آبی است.پر است از ایرانی هایی که حالشان خوب نیست.دل به آبی آسمان نبند که اگر قرار است شاد باشی زیر همین گنبد کبود ایران هم خوش خواهی بود. ادامه مطلب ...
صدای آلارم گوشیمان خبرمان میکند که تماسی از ایران از داریم.
این سمت خط ما هستیم و آن سمت مامان جان و خواهرمان و دختر جوانش ادامه مطلب ...